به نام خدا
«خرها و خرداران»
به نام خداوند خر آفرین
خداوند خر بچگان گزین !
شناسنده پایگاه خران !
به هر جای باشند و هر سرزمین
خداوند خر های نیكومنش
چه در قبرسند و چه ایران زمین
خرانی كه با گوش های بلند
شنیدار هون و هش آن و این
هماره ز خردار ، فرمان برند
بدون هوای بهشت برین !
گله را نبینی كه این باركش
چرا یی به چهر آورد یا كه چین
چه مهر و چه كینش هویدا بود
نه چیزی است پنهانش در آستین
خورد كاه و آبی و دلخوش بود
نه بهر شكاری است او را كمین
دهد تن به كار و كند زندگی
اگر چه ز خردار گردد غمین
اگر هم زند گاهكی جفتكی
دلش نیست انباره خشم و كین
پذیرد ز خردار دستور ها
نه از طاعت خود پی حور عین
اگر بار بر وی نهی می برد
وگر چند بی تو به منزل ، امین
چه گویی ز یاسین و از گوش خر
تو ای كر ز یاسین و رحمان وتین
بسا گر بسنجیم خر ها و خود
خران برترانند بی هان و هین
پیامی است خر دار را تا چرا
ز ناخوش صدایش شود خشمگین
رها كن كه آزاد عر عر كند !
طویله ز عرعر شود پرطنین
درست است كآوای خر انكر است
تو از خر فقط عرعرش را مبین
از آن بیش خر را و خود رابسنج
دو صد انكرت هست در پوستین
اگر خر بود ضال ، هستی اضل
خران را بود بهتر آیین و دین
منافق نبینی خری را هگز
ز سجده نشانهاش اندر جبین!
تو در حزب شیطان ، اودرخران
گزین تر كدام است از آن و این ؟
اگر داوری را به "عارف"بری
بود حزب خرها از این دو بهین
(عارف )
6/2/85