دوشنبه ۳ دی
وسوسه عشق شعری از بابک فغفوری (پور)
از دفتر آه سرد نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۴ ۱۳:۲۹ شماره ثبت ۴۱۹۸۲
بازدید : ۷۱۵ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر بابک فغفوری (پور)
آخرین اشعار ناب بابک فغفوری (پور)
|
گیرم آن روی تو ماه است و جمالي شيرين
دل شیرین تو از بهر وصاليست چنين
صبحگاهان که دلم عزم تمنای تو کرد
دل به دریا زد و وعده شیدای تو کرد
باز این وسوسه عشق به دلم منقوش شد
عالم از سوز دلم جام گرفت مدهوش شد
دل بی صبر تو از بهر که سوخت ای صمنم
من ز سوز دل خود درد کشم ، از چمنم
دامن سبز بهار از تو نشان آورده
بهر شیدای دلم سجده به جا آورده
خواب دیدم دل من بهر تو یک جام گرفت
روشنی دادی به جانم روح من جان گرفت
عاشق توست که امشب به جنون می آید
اینکه در حسرت شیرین به کوه می آید
عاشقم ، سوخته ام ، پرده زغم می خوانم
بهر چشم تو زلیخا شده ام ، می دانم
ای که از مستی من شاد بگشتی بسیار
باز در چرخ فلک نوبت ما هم بشمار
این چه حالیست که من در عتشت میسوزم
از برای لعل تو ، جامه خون میدوزم
نوبت ما که بشد میکده ها را بستند
حسرت جرعه می ، بر دل ما بگذاشتند
بی توازعشق چه ماند، مه شب تاب نفس
چقدر زهر بنوشم شب شیدا ، تو قفس
من به بدنبال تو گشتم نوش داروی دلم
لیک حیف ، دیر بیامد به تسلای دلم
تو که از بهر دلم سیب به شیطان میدهی
تو که با قامت دل ، اشک به ثریا میبری
ای که حاشا کرده ای عشق مرا
ارچه از یاد برده ای نام مرا
شد خزان عشق و تمنای جوانی در من
سر برفت جرعه هستی ز صبوری بر من
چمن مرغ دلم زرد بگشت ای سنگدل
اینک این دشت کهن شاد نگردد از دل
ای که با چشم دلت ، غرق بکردی عالم
در دلم راز نماند ، شهره شدم درماتم
ای که شام آید و یک دم نبری از نامم
آید آن روز که حسرت بخوری از یادم
بابک فغفوری
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.