سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        زن شمالی

        شعری از

        مسعود احمدی

        از دفتر خمیازه های شبانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ ۱۶:۰۸ شماره ثبت ۴۱۲۴۹
          بازدید : ۸۵۹   |    نظرات : ۴۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسعود احمدی

        هان ای شاعران مکر و غرور !
        ای آسیاب های بلغور  واژه های  تنگ و نمور !
        شمایان 
        ذوق آمده از آمدن کدامین بهار می سرایید  
        در چله زمستانی
        که هیچ نپوشانده اید 
        یخ زده در سرمایی تاکنون ؟!
        گرفتاری در دام کدام خال لب را 
        شاه بیت غزل هایتان کرده اید 
        در دیار  گریسته_ زنانی 
        که گم کرده اند 
        رقص و عشوه های از یاد رفته شان را 
        زیر تیغ آفتاب ؟!
        تا نشا کنند 
        سیاه _بذر بخت برگشتگی شان را 
        در گِل و لای «بیجار »های صاحبان جار و جنجال !
        دنبال کرده اند 
        این  زنان 
        اما نیافته _هنوز _ 
        ظرافت زن بودن را در آیینه ی جهیزشان 
        که دفن گردیده 
        نازک خیالی هاشان 
        _عشوه ها و شهوت زن بودن شان  _
        زیر صدها خط سوخته از برق آفتاب ! 
        از لرزش بلورین و مرمرین سینه ی زنان 
        در کدامین دیار 
        هرزه می نگارید
        در خلوت شبهای شعرتان ؟!
        که سینه ای مانده اگر 
        نمانده چکه شیری در آن 
        که سرخی بدواند 
        گونه های زردِ نوزادانِ بسته بر پشتِ مادرانِ کمر تاشده یِ پای در گِل را !
        کلید واژه هایتان 
        _ بگویید _
        دزدیده از کدام کتاب است _ عتیق _ 
        که سالیان سال هجی کرده اند
        این زنان 
        بند بند واژه هاتان را 
        لابلای آوازهای دسته جمعی شان 
        _ حزن انگیز _ 
        هنگام نشا 
        هنگام وجین 
        هنگام درو کردن درد و زخم و فقر و سکوت !
         
        شرم را آخر بگویید
        در انتهای کدام قافیه تان چپان کرده اید 
        تا ردیف ردیف 
        بنگرید
        که بخاطر نمی آورند 
        گرسنه این زنان 
        که نانی به دندان سپرده باشند 
        بی آهی 
        بی بُغضی 
        بی خشمی هنوز !
         
        عارتان باد ای شاعران نیرنگ 
        ای صاحبان فخر و فیس و افاده و خدنگ !
         
         
        ۲۰ اردی بهشت ۹۴.گیلان 
        مسعود احمدی .
        بیجار :زمین شالیزار 
        پی نویس : 
        همزمان با نشاکاری برنج در گیلان در ۲۰ اردیبهشت امسال نوشتار فوق را ایستاده بر کنار شالیزار در تماشای رنج زنان شالیکار نگاشتم .این شعر را ادای دین می دانم به زنان بسیار محرومی که شناخت اکثر ما از آنها به لذت بردن از پوسترهای رنگی آنان از وقت نشا ، محدود می شود !
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6