دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر مرتضی درویشی ( اشکان)
آخرین اشعار ناب مرتضی درویشی ( اشکان)
|
رفت بی فرصت که می در باده اش از خم کنم
گفت می باید که طاقت طعنه ی مردم کنم
تا رها گردم ز این سیلاب تهمت هایشان
حاضرم حتی تحمل نیش هر کژدم کنم
دیدمش در یک خیابان شلوغی با رغیب
سعی کردم در تلاطم ها خودم را گم کنم
در صراط المستقیمم احتمال فتنه بود
ناگزیرم می برم خود را که سردرگم کنم
راند من را از بهشتش بی جهت تبعید کرد
بی خطایی که برای خوشه ای گندم کنم
از غمش من مبتلا گشتم به دردی لاعلاج
چون جزامی ها چرا من چاره در هیزم کنم ؟
چون طبیبم گفته امیدی ندارد بر شفا
نسخه ام را می برم تا چاره ای در قم کنم
تا شفا در قم بگیرم سمت مشهد می روم
تا خودم را خادمی در مرقد هشتم کنم
مرتضی (اشکان) درویشی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.