سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        When pure timeless sense is not

        شعری از

        ویاه

        از دفتر ترانه ها نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ شهريور ۱۳۹۴ ۱۷:۳۶ شماره ثبت ۴۰۰۹۵
          بازدید : ۳۷۹   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر ویاه

        Was fucked up and go when it is not fulfilled
        When pure timeless sense is not
        Pato's voice from out on the road
        We remind you that it is not a road full of leaves


        Perhaps your heart is reached this crossroads
        Whether or not you stay around this area
        Cure pain and ... close to memories
        I said I'm fine, but I still air

        A simple event, Shqv you cultivate your memory
        Asrarym not, I ate like a stab in the back
        Rvmvn front wall made of stone but
        When the heart is still led by two punches

        OK Go I know from first lie
        Shqayy the world you simply start,
        I do not care if you die or stay
        But I will not tell my heart to Jstjvshh
        ترجمه به فارسی
        میشه تموم شد و رفت وقتی وفا نباشه
        وقتی که حس ناب بی انتها نباشه
        میشه صدای پاتو از توی جاده فهمید
        تو جاده ای پر از برگ که یاد ما نباشه


        شاید رسیده باشه قلبت به این دوراهی
        اینکه می مونی یا نه اطراف این حوالی
        درمون دردمی و،... بندم به خاطراتت
        گفتم که خوبم اما بازم شدم هوایی

        یک اتفاق ساده، عشقو تو خاطرت کشت
        اصراریم ندارم، خوردم چو خنجر از پشت
        دیوار روبه رومون از جنس سنگه اما
        وقتی دلی هنوز هست میریزه با دو تا مشت

        باشه برو میدونم از اولش دروغه
        عشقایی که تو دنیا با سادگی شروع شه
        دیگه برام مهم نیست میری تو یا میمونی
        اما دیگه نمیگم قلبم به جستجوشه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6