يکشنبه ۲ دی
من چشم استیجاری او شعری از مریم شجاعی(بشارت )
از دفتر فانوس دریایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۵ شهريور ۱۳۹۴ ۱۲:۱۰ شماره ثبت ۴۰۰۸۱
بازدید : ۵۹۰ | نظرات : ۴۸
|
دفاتر شعر مریم شجاعی(بشارت )
آخرین اشعار ناب مریم شجاعی(بشارت )
|
من چشم استیجاری او
او ناودان ، من آسمان که،درهرهوایش گریه کردم
رفتم به اعماق وجودش درلابه لایش گریه کردم
بیگانه ای بودم برایش ،از مهراوسهمی نبردم
من چشم استیجاری او،بودم ،به جایش گریه کردم
دنباله ای بودم برایش ،یک آب جاری درزمینش
مانداب کردم دردخودراازبس برایش گریه کردم
آسوده از هردرد و رنجی ،تاقله های عشق می رفت
تا،خوشترین آوازهارا من درصدایش گریه کردم
همزاداو نه ،من خوداو، بودم که دراومی دمیدم
ازاولین روزحیاتش تا ...انتهایش گریه کردم
می رفت هرگزبرنمی گشت ،پشت سرخودرانمی دید
من راکه بایک کاسه ی آب درجای پایش گریه کردم .
____________________________
مریم شجاعی -مهر73
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.