پنجشنبه ۲۱ فروردين
شعر، بگویم؟ شعری از
از دفتر غربت موهوم نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ تير ۱۳۹۰ ۰۴:۲۰ شماره ثبت ۳۹۹۵
بازدید : ۱۱۳۷ | نظرات : ۲۵
|
|
حوصله ی طناب ها در اسارتِ روز، ماه، سال
و قرن های انتظار
پوسیده اند!
لباس ها ی رنگ باخته در آغوش فاصله ها نخ نما شده اند!!
و سنگینی ی پلک ها بر نگاه ها تحمیل!
مژه ها در هجوم باد های پاییزی به خواب عریانِ زمستان خزیده اند!؟
زیر پای پنجره ها، علف ها در انبوهِ کاهیدگی خمیده اند!
و فنجان های خالی قهوه یتیم خانه ی جوجه گنجشک ها شده اند!
چشم های خیسم در اسارت آونگ پیشگویان خواب سیبِ سرخ می بینند!
و دیدگانِ باغچه ی شعرم در فراقِ الهام آبِ سیاه آورده اند!
با این همه ادبار آیا می توان شعری گفت؟! شما بگو!... پژواره 22/4/90 ===== ملهم از شعر(از چشم انتظاری سالیانمان شعری بگو) خانم اعظم کلیان(گلی)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.