" سوگند نامه "
الهی به عزم خداوندی ات ،
کمال آفرینی ی و خرسندی ات .
به آن دم که از هیچ کردی پدید ،
جهانی پر از نور و عشق و امید .
به یک "کن"، "یکون" تو، تقدیر شد ،
دو گیتی ازین امر تنویر شد .
الهی به حق سه روح شریف ،
که دادی به خلق از قوی ی و ضعیف .
دمیدی ز روح خودت بر بشر ،
نباتات و حیوان به نوعی دگر .
به آب و به آتش، به خاک و به باد ،
چهار عنصر اصلی ی حق نهاد .
به آن پنج حسسی که بخشودی ام ،
در عالم درک بگشودی ام .
به شش نوبت خلقت کائنات ،
جهانی سرشتی، به شوق حیات .
نمی دانم از هیئت کهکشان ،
چه بنویسم از راه شیری ی آن ؟
به منظومه ی شمسی ات می رسم ،
که بر حق آن ها نمایم قسم .
الهی به هفت اختران سپهر ،
که با نظم گردند، بر دور مهر .
به "ماه "ی، که جان را به شور آورد ،
طراوت فزاید، سرور آورد .
به فخر"عطارد"، دبیر فلک ،
خداوند جوزا، شکوه ملک .
به رخشنده "ناهید" شور آفرین ،
که شد با رباب اش، به گردون مکین .
به"خورشید" تابان هستی نشان ،
که رشد "زمین"ی، از آن شد عیان .
به "بهرام" آرش شکوه و امین ،
که بر چشم "کیوان" زند "تیر" کین .
به دیوان"برجیس"، سعد کبیر ،
که قاضی به گردون بود، بس خبیر .
الهی به اکرام روحانی ات ،
بر آن هشت جننات رحمانی ات .
به"خلد " به "دارالسلام" و "قرار" ،
"عدن"،"دار ماءوا "ی حیرت نثار .
به حق"نعیم" و به اعلا ترین ،
به "عللین" و بر قرب حق مبین .
به "فردوس" ، بالاترین فیض حق ،
مکانی که سالک بود مستحق .
الهی به نه طاق کوون و وجود ،
که ده عقل را برده ای بر سجود .
جهان را پر از دانش و داد کن .
به یاران "آگاه" ، امداد کن .