سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 4 بهمن 1403
    24 رجب 1446
      Thursday 23 Jan 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        وقتی این همه اشتباهات جدید وجود دارد که می‌توان مرتکب شد، چرا باید همان قدیمی‌ها را تکرار کرد. برتراند راسل

        پنجشنبه ۴ بهمن

        \مجلس تمام گشت\

        شعری از

        مهرداد نصرتی مهرشاعر

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ ۲۲:۲۹ شماره ثبت ۳۹۵۷۰
          بازدید : ۵۱۸   |    نظرات : ۲۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهرداد نصرتی مهرشاعر

        "مجلس تمام گشت"
        به باغ، میوه های تر و  نوبر آمده
        خورشید باز از در مغرب برآمده
        یک فضله هم از اوج به بام شما نریخت
        ای سقف ریخته به تو چه کفتر آمده؟
        دیروز با چماق ممیز سرم شکست
        امروز شعردوست، غزل پرور آمده
        دیروز با تبر کمر سرو خورد کرد
        امروز مکر،  با تز گل محور آمده
        او تکه ی پنیر تو را بارها ربود
        زاغی به هوش باش که حیله گر آمده!
        ای مهرشاعر گل من! چند می ارزی؟
        دستی به جیب کرد که یعنی زر آمده
        این هم دو ربع سکه و یک کاغذ و قلم
        شعری بگو که: "ناجی این کشور آمده"
        غافل که کار شاعر از این حرفها گذشت
        وقت تو و تغافل ما آخر آمده
        آغاز کرد یک غزل نعره وار باز
        کفتار! الفرار که شیر نر آمده:
        ***
        بعد از چهار سال به مسجد درآمده
        آخر زمان دوره قبلی سرآمده
        یکدفعه باز ساده شده، مثل من و تو
        بی کلت و بی محافظ و بی نوکر آمده
        با منشی اش که اوف، جیز، فف، نیامده
        با آبدارچی دم دفتر آمده
        با بنز نقره ایش نیامد، تقیه کرد
        - که مردمی است خودروی او-  بر خر آمده
        بعد از بخور بخور که شکم فربه کرده بود
        اهل "رژیم روزه" شده، لاغر آمده
        فرقی ندارد از شمال، غرب، یا جنوب
        اینبار هفت جدش از این خاور آمده
        با عده ای نشسته و برخاسته که وای...
        بد رفته بود، قائدتاً، بدتر آمده
        مجلس تمام گشت و به پایان رسید "دور"
        کشتی شکسته ای است که به بندر آمده
        رای من و تو را بزند، خام مان کند
        او باز غیب گشته، دمارت برآمده
        ***
        هوشیار باش! تکه پنیرت غنیمتی است
        رایت امانت است، عبث نیست، قیمتی است.
         مهرداد نصرتی(مهرشاعر)
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3