من كه ديكتاتور نبودم....
تنها جرم من اين بودم كه ميخواستم تمام تو سهم من باشد ...
دور تا دور زيبايت را حصار ميكشم ..نه اين كه فكر كني
هيتلرم و تو برلين من خواهي شد ..نه....
ولي وقتي صد نازي چشمانت در مقابل ديدگانم رژه ميرون وسوسه ميشوم نازيهاي چشمت را
لشكري بسازم خونخوار....
بگذار در ميدان مغناطيسي ابروان جنگي بگيرد جهاني .....
همين كه تو را فتح كنم بايم كافيست...
نگاه كن دور تا دورم را متفقين تا دندان مسلح رقيبان اسلحه حسادت كشيده اند ..
آهاي استالين مرگ از تو زخم ميخورد هر شب ....من عاشقم كجاي كاري!
يونيفورمم را به رنگ لبانت آغشته ميكنم بانو ...
تو فقط نگذار جنگنده هاي هوس الود لهستاني روي آسمان
چشمانت سوخت گيري كنند ...
من زمين را دارم ...
بلوك شرق و غرب سينه هاي سترگ تو تسخير نشدنيست
مگه نه !!!!
دارن طبل جنگ ميكوبند چشم باداميهاي عاشق كش ...
اهاي بانوي من نكند لشكر زلف هايت را به يك باره عقب
بكشي ...
ميخواهم در خط مقدم ابروانت تيكه تيكه شوم ....
ميگويند ديشب در كاخ كرملين زرد موهاي رو سرخينه
جشني بر پا كردند تا در گودي چشمان
عاشقت گير بيافتيم ...
اين جا شوروي اكنون است آه ..
سهم من جنگيدن نبود من تنها ميخواستم تمام تو مال من
باشد ..همين
نگذاشتند در اتاق هاي جنگ ....
چرا نميخواهند باور كنند من ديكتاتور نيستم ...
بابا من عاشقم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عاشق...