مثل یه کوری که چشماش ببینه
یا نوری که از ته چاه یوسف می بینه
هر دو امیدشون به اون بالاهاست
خدا همیشه هست خدا توو قلباست
خدا بعد جهان ما آدمها رو آفرید
یه حس خوبی داشت خدا.عاشقا رو آفرید
بعد تو دل هر آدمی عشق و محبت و میکاشت
برا دل هر عاشقی یه عشق زیبا میگذاشت
مجنون اگر شد در به در . فرهاد اگر شد کوه به کوه
پیش تمام عاشقا . با عزتن با آبرون
قصه مجنون و باید از دل صحرا بشوی
دردای فرهاد و باید از کوه دردا بشنوی
اما حالا توو این زمون . تو دوره دربدری
عشقا همه هوس شدن . اونم از نوع سرسری
مجنون قصه مون میره دنبال عشق دیگری
تا لیلامون بهش میگه تو دل ازم نمیبری
تو فک بکن که زندگیت باشه کلا روی هوا
مثله یه بازی میمونه دل دادن ما آدما
زودتر بگی دوستت دارم میبازی این بازی رو تو
بیاین بگیرینش ازم . نخواستیم این عشقتونو
پسش بدین بهم فقط اون دل پاک و ساده رو
همون دل غم ندیده همون دل بی دلبرو
از آسمون رحمتم فقط بلا بارید واسم
پیشونیمون این بوده خب حتما بوده این قسمتم
دلداریهامون اینطوراس
وقتی دلامون با خداس
آره عزیز خدا با ماس
خدا تو قلب عاشقاس