چه شيرين بود آن دوران، يادت هست؟
دوتايي در كنار هم
آسمان پهن كرده بود چترش
را بالاي سرمان
و ماه تنها محرم
اسرارمان
دلمان
را زديم به بي كران دريا
جاي ما آنجا بود
روي تخت عاشقي، زير لبخند ستاره ها
يادت هست؟
چشم مي دوختيم به دريا
چه مقدس بود نگاهمان
و چه مقدس و پاك تر
عشقمان
حك كردي نامم را روي
ساحل
و ساحل در دل دارد آن
همه شور را
شن ها قدم هايمان را جا گذاشتن
دريا دل شستنش را ندارد
يادت هست؟
پيوند زدي انگشتانمان را
و جوشاندي عشق را در
وجودم
گرم بودم در روزهاي سرد
و
تو همچنان در كنارم
آن
هنگام بود كه پل زديم به آسمان
و
در قلب ماه جا گرفتيم
ما
بوديم آنجا تنها
گويي
خدا خلق كرده دنيا را براي ما
نمي تراود در اشعارم آن
همه زيبايي
مثل رويا بود مثل يك
خواب
هنوز برايم تازه است
مثل يك آب نبات توي
دهانم
گذر كرد مثل يك عمر
ستاره هايمان را يادت هست؟
آنها هنوز آنجايند منتظر
و چشم به راه ما
عشق من بيا و باز تازه
كن فصل عاشقي را
بيا تا جشن بگيريم بودن
را
و بمانيم تا ابديت
بــــــــــــــــــــــــــــا
هم