سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        فصل عاشقی

        شعری از

        مهدیه محمودی

        از دفتر تنهايي نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۷ تير ۱۳۹۰ ۱۶:۳۳ شماره ثبت ۳۸۷۸
          بازدید : ۹۷۴   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدیه محمودی

        چه شيرين بود آن دوران، يادت هست؟       

        دوتايي در كنار هم

        آسمان پهن كرده بود چترش را بالاي سرمان

        و ماه تنها محرم اسرارمان

        دلمان را زديم به بي كران دريا

        جاي ما آنجا بود

         روي تخت عاشقي، زير لبخند ستاره ها

        يادت هست؟

        چشم مي دوختيم به دريا

        چه مقدس بود نگاهمان

        و چه مقدس و پاك تر عشقمان

        حك كردي نامم را روي ساحل

        و ساحل در دل دارد آن همه شور را

         شن ها قدم هايمان را جا گذاشتن

        دريا دل شستنش را ندارد

        يادت هست؟

        پيوند زدي انگشتانمان را

        و جوشاندي عشق را در وجودم

        گرم بودم در روزهاي سرد

        و تو همچنان در كنارم

        آن هنگام بود كه پل زديم به آسمان

        و در قلب ماه جا گرفتيم

        ما بوديم آنجا تنها

        گويي خدا خلق كرده دنيا را براي ما

        نمي تراود در اشعارم آن همه زيبايي

        مثل رويا بود مثل يك خواب

        هنوز برايم تازه است

        مثل يك آب نبات توي دهانم

        گذر كرد مثل يك عمر

        ستاره هايمان را يادت هست؟

        آنها هنوز آنجايند منتظر و چشم به راه ما

        عشق من بيا و باز تازه كن فصل عاشقي را

        بيا تا جشن بگيريم بودن را

        و بمانيم تا ابديت

        بــــــــــــــــــــــــــــا هم

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۳ شاعر این شعر را خوانده اند

        Guest

        ،

        مهدیه محمودی

        ،

        محمدرضا یکتا

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5