سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        شوخی با شاعران بزرگ

        شعری از

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        از دفتر طنازانه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۱۶ شماره ثبت ۳۷۸۷۹
          بازدید : ۸۰۴   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر عیسی نصراللهی( تیرداد)

        دهانت را می بویند
        مبادا
        یونجه ات زیاد شده باشد( باالهام از شعر شاملو)


        سراغ من اگر میآیید
        بشتابید
        چینی ارزان شده است( باالهام از سهراب)

        پرواز را به تعویق
        بیانداز
        پرونده
        مفتوحه است( باالهام از فروغ)

        گلویم موشکی باشد
        و
        من
        هر لحظه
        با بمب خراب دل
        دمار از برج زهرمار
        چشمان مراقب
        دربیارم
        که آنسان بشکنم
        در کوچه ی خلوت
        سر بی موی
        زشتت را( باالهام از دکتر شریعتی)


        بی تو شبتاب کرمی بودم
        ناگهان رخ ننمودی
        آنقدر با مشت به دیوار زدم
        کز
        هوس ماست و خیار
        بیهوش شدی
        یادت نیست؟
        که به چه حالت
        من
        از
        آن
        زوزه
        رمیدم( باالهام از فریدون مشیری)


        این که دیروز
        و
        امروز
        و
        شاید فردا
        بیخیال همه ی دخترکان
        سردش شد
        مرکز سنگ صبور
        نسرین است(باالهام از پروین اعتصامی)

        من نگویم که مرا سر ببرید
        بلکه
        یک
        بچه آهوی ختن
        سرببرید
        برجایم( باالهام از بهار)

        برو ای کفتر
        لنگ بیدست
        من ز تو بیزارم
        تف به آن پیرهن لوچ و چروکت بدبخت(باالهام ازکارو)


        ماکتی خواهم بود
        توی یک مغازه
        توی
        یک برج بلند
        بیخبر از آدم
        ازقسط
        از
        وام
        و فقط
        رنگ پیراهن گلدار زمان میشمرم( باالهام از سهراب)


        داد آن گلپسرم
        دسته گلی
        و
        من از کنج خیالم هرشب
        به پسر میگویم:
        آنکه آویز خیال تو شده
        مخمل نیست؟( با الهام از شعر مادر خودم)


        صد دانه باروت
        پوتین و چکمه
        شارون نشسته
        دشنه به دشنه
        قلب رکیکی
        در پیله ی او( باالهام از رحماندوست)

        آمدی
        خوش آمدی
        بنشین
        بگو...
        بی وقار
        چرا
        کردی
        سوار
        آن یک مسافر که یه قرنست
        من
        کمینش بودم( باالهام از استادشهریار)

        غزلی خواهم گفت
        همه ی مصرع آن جاخالی
        خیالی نیست
        کبوتر بچه ی تنها
        چرا که مادرت
        تنهات گذاشت و
        با کلاغ قصه و روباه
        بفکر دانلود آوای خویش است( باالهام از سهراب)

        ببخشم شام دیروزم
        نه
        چون حافظ که میبخشد
        بهار و سوسن و نرگس( باالهام از حافظ)


        تو اگر بنشینی
        من و این قسط سر ماه زیاد
        من و این حسرت و آه
        چه کسی میخواهد
        که
        بپردازد وام...( باالهام از حمید مصدق)

        میازار حوری
        که
        این بار
        قوری بشکند
        یار بلند بالای من
        از
        فرط خوشحالی( باالهام از سعدی)
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5