سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    24 خرداد

    شعری از

    علیرضا آیت اللهی

    از دفتر آیتِ ایران نوع شعر غزل

    ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ ۱۹:۲۸ شماره ثبت ۳۷۸۰۸
      بازدید : ۵۴۴   |    نظرات : ۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر علیرضا آیت اللهی

    زرگری گفت که من زر زِ زرِ زرگرها
    بستانم به خری ، خرتر از این خرترها
     
    سر برآورد خری کز همه خر خرتر ، من
    تو نه خر ! گربه ی دزدی ! زِ همه شرترها
     
    گر توانی که بگیری به درستی ، مردی !
    زر ؟ ، نه ! خوبی و بصیرت ز همه برترها
     
    خر زِ خوبی خودش بس که رسالات نوشت
    گاو حیران شده از اینهمه « من اکبر » ها
     
    گاو گفتا که منم صیقلیِ « خواب نما » !
    زین همه گاو صفت ، گاوتر از سرترها
     
    بز بخندید ، ولی گربه و سگ در رفتند !
    مرغ و خرگوش شده جزء همه منترها
     
    مورچه گفت : خدایا ! ... که شما ها کورید ؟
    پس نبینید بزرگیِ من ؟! ای عنتر ها ؟ !!!
     
    شاخِ من شاخ شکن پیش گوزن سوئدیست 
    کمرم همچو جبالی است زِ آنورتر ها 
     
    ( مورچه چشم ندارد که ببیند جایی ؛
    لیک دارد به زبان شعله ای از اخگرها )
     
    پشه گفتا که عزیزم ! تو مگر کور شدی ؟!
    و نبینی تو مرا غول تر از اصغرها ؟!!! 
     
    خسی از خاک بر آمد که منم رستم زال ! 
    چون که افتاده ام از دانه ی آن کفتر ها 
     
    ذرٌه ی خس به هوای مگسی خیز گرفت : 
    جامبو جت را تو ببین ! تیز تر ین محشرها
     
    کشو ر ما ز زمانی که شده « خالی » + « بند » 
    شیر شد خانه نشین زین همه خر برترها !
     
    فیل ترسیده مبادا که همه ش راست بود ؟!
    ببر و کفتار همه عزلتی از نرتر؟ ها !
     
    الغرض ، جمله چوشیرند و چوببری از کوه
    یک به یک همقدر ِتیپی از این افسر ها 
     
    لیک در صحبت با غیر و انرژی اتمی 
    شده قانع به ظریفی ، به خوی دخترها 
    ۲۴
    اشتراک گذاری این شعر

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0