سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      شرم دارم که بگویم

      شعری از

      علیرضا آیت اللهی

      از دفتر آیتِ ایران نوع شعر قصیده

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ شماره ثبت ۳۷۴۵۸
        بازدید : ۸۰۳   |    نظرات : ۱۰۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر علیرضا آیت اللهی

      چهار پاره در مقدمه :
       
      باید کسی بیاید ، تا من شوم به قربان
       
      باید که مهر باشد ، تا بفکنم دل و جان
       
      در راه آنکه مهری ، دارد به سینه چاکان
       
      در راه آنکه قهری ، دارد به ظلمِ دوران
       
      **********************************
       
      بخشی از یک قصیده ی مدیحه ی انتقادی :
      ...................................................
       
      وین همه یک فلسفه دارد برای خاص و عام
      عام ها امیدواری ؛ خاص ها : صاحب زمان
       
      این زمان وی غایب است و کلٌ شیعه منتظر
      لیک شان این انتظاری نیست معلوم البیان
       
      تا کی اندر حسرت این جمعه یا آن جمعه اش
      باید این بنشسته و بگذاشته صد سازمان ؟
       
      بایدش خیزیم اند ر ساختن در راه وی
      بهر تکریم بشر جای خودش دارد جهان
       
      لشگر صاحب زمان با ساز و برگ منتظم
      در رفاه و سرفرازی ، نه « فقیران جهان »
       
      که خداوند تبارک  داوری ها کرده ا ست
      داده فرصت در تساوی بر تمام مؤمنان
       
      آنکه کوشش کرده ، حتی غیر ، ثروتمند و خوش
      وآنکه در فقر و فلاکت غرق ، کاهل ؛ بیگمان
       
      شرم دارم که بگویم : انتظارش کاهلی ست ...
      آی ... : برخیزید ! ای جمع جمیع مؤمنان !
       
      تا بیارائیم یک کشور سزاوارِ ولی
      عصر ، عصرِ خواری و خفٌت نباشد در جهان
       
      یک چنان صاحب زمانی با چنان افسانه ای
      بایدش خلقی طرفدار از همه سو کاهلان ؟! ،
       
      کشوری مخروب ؟ با خلقی به جان هم زنان ؟!
      « مرکز کلٌ فساد » و جرم های بیکران ؟! ...
       
      این که بنشینی فقط با دست هایی بر دعا
      خود فریبی هست ؟ یا مردم فریبی فلان ؟! :
       
      کوته قدٌی ، کوته عقلی ، کوته بینی ، کوته فکر
      آنکه بر دور سرش می دید وهم جاهلان !!!
       
      ................................................
       
      پ . ن . همچنان خود را مقیٌد لایتناهی به صنایع شعری نمی دانم ؛ و طبع اندک خود را لایق خوشآمدگوئی ها از سوی بزرگان نمی بینم . هر روزتان عید ، و هر عیدتان مبارک باد .
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3