جمعه ۲ آذر
مار در آستین... شعری از روحیا لرستانی
از دفتر شیدایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۸ شماره ثبت ۳۷۳۷۳
بازدید : ۷۴۳۱ | نظرات : ۳۹
|
آخرین اشعار ناب روحیا لرستانی
|
من که اول بار با نیرنگ دنیا ساختم
بعد هابیل خودم تنهای تنها ساختم
مثل قابیل از که می نالم غم تنهایی ام؟؟؟؟
من که با دست خودم تنهایی ام را ساختم
این "شکاف" سینه ام زخم "گذشتن" از من است
نیلم م و خود را فدای راه موسی ساختم
هیچ کس در ماجرا مان دشمن یعقوب نیست
من در آغوش خودم از او یهودا ساختم
"سیلی معشوقه ها از بوسه ای شیرین تر است"
...با دلیل صخره ها با موج دریا ساختم
هرچه پروردم دلی در مکتب " حواریون"
آخر از او دشمن خون "مسیحا" ساختم
با "گریزم" کرده بودم آبروداری ولی
سالها با طعنه ی تلخ زلیخا ساختم
"هر گریزی عین رسوایی ست در میدان جنگ"
یوسفی بودم که خود را با تو رسوا ساختم
نوح را بعد تو از طوفان تنهایی چه باک....
تخته تخته کشتی ام را با غزل ها ساختم
***،********************************
شب شد ای دوست ببین بخت سیاه من و تو
عالمی سوخته انگار به آه من و تو
عاشقی گشته گناه و به گناهم سوگند
که خدا هم شده مشغول گناه من و تو
ما دو سردار جوانیم که از بخت خراب...
جنگ افتاده دگر بین سپاه من و تو
من به دنبال تو چون باد به دنبال نسیم
حاصلی نیست به جز گرد تباه من و تو
سنگدل سنگ مزاری ست که افتاده گلم....
با همه سنگدلی بین نگاه من و تو
نازنین توشه ببندیم و ازین صحنه ی عشق...
برویم......دست خدا پشت و پناه من و تو
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.