چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر داریوش پورافشار
آخرین اشعار ناب داریوش پورافشار
|
سايه ي گرانِ ابرهاي سرگردان
نگاه را نميخواهم بٌگشاييم ، به آسْمان
سنگ فرشهاي مغموم ، زيرِ لٌختي انگشتها
عاقبت ؛ پاهايم را ، به زنجيري خواهَم كِشاند
چراغهاي مٌرده ، در هياهوي زنانِ باكره
براستي اي بي صِلَت مانده
تفسيرت نميگنجد ، در اين غم نامه
خلوتگه ي سفيد با مرداني خٌفته
جز نامي ، هيچ ، هيچ ، به جاي نمانده
( چه جاده هاي كه ساده مسير ابَديت شدند
چه دلهاي كه آشيانگهِ غم شدند
باغهاي كه خاكستر رنگ شدند
سفيد پوشاني كه سياه بخت شدند )
و
زنده هاي بي كفني
كه ،
گيج مي خورند،
با
ساعتهاي ،
كه ناكوك ،
در گورستانها ،
تيك تاك ،
سمفووني مرگ ْ مي نوازند ،
اري
ناقوست را به سكوتي بِسِپار _
اي سگِ شب بيدار ،
كه
اين شهر ؛ اذانش به وقته بي كسي هاست
دگر شهرِ گربه ها نيست ،
شهر؛ شهرِ موشهاست .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.