سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دلتنگِ تنها

        شعری از

        محمدرضا مزینانی

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۴:۰۷ شماره ثبت ۳۷۰۷۲
          بازدید : ۳۵۶   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا مزینانی

        باید یکبار دگر، با خودم بنشینم////حرف دل با تو بگویم
        از دلی که تنهاست
         و بپرسم 
        که چرا تنهایی؟
        که چرا دلتنگی؟
        مگر این ابر سپید//// مگر آن خنده ی ناز، که به لب های دلم می رقصید
        حاصلِ عشق تو نیست
        پس چرا تنهایی؟
        پس چرا دلتنگی؟
        من که دل پای دلت می دادم////من که هر روز، ز رویت، بوسه ی عشق چیدم
        تو چرا خاموشی؟
        تو چرا دلتنگی؟
        دِلَکَم غصه ی بی داد زمان را ول کن////قصه ی غصه تلخِ دو جهان را ول کن
        اندکی حتی کم
        خنده ای بر دل کن
        دِلَکَم شب سیاه است آری////عالم از جنگ تباه است آری
        تو چرا دلتنگی
        تو چرا می ترسی
        تو که روشن به امید دلِ عشاق هستی////تو که صلحی به صلاح همه آفاق هستی
        پس چرا تنهایی؟
        پس چرا دلتنگی؟
        تو که یک یار، به عالم داری
        که تمام عالم، عاشق خنده ی اوست////که دل هر عاشق، بنده ی بنده ی اوست
        تو که یک یار به عالم داری
        که تمام گل ها، خوشگل از خنده ی اوست
        آن، همان یار که ماهی به دلِ شب ها داد////آن، همان دوست که راهی به دلِ صحرا داد
        در میان تو او فاصله ای نیست بیا
        او همان است که عشق را به همه دنیا داد
        خنده ی ناز شقایق به دل دشت از اوست////گریه ی پر تپش چشم هر عاشق از اوست
        تو که خود غرق در آن یار هستی////تو که عهد دل خود را به دلِ او بستی
        پس چرا ناراحت؟
        پس چرا دلتنگی؟
        او به دنبال نگاه هست، برو////او ندا داد، هرکه خواهد بیاید، برو
        دل و دلتنگی را
        به نگاهش ببخش
        او تو را می خواهد، خنده بر لب، برو


         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4