چهارپاره ی مشترک با،
سرکار خانم آوا دوکوهکی
بر روی دارم،واپسین دیدار با دنیا
خندیدنم تنها دلیلش دیدنت بوده
آرام می خوابم میان توده ای از خاک
این آخرین راه فرار از رفتنت بوده
بر روی دارم عده ای هم فیلم می گیرند
باور نمی کردم که تا این حد مهم باشم
شکلی اهورایی گرفتم حین آزادی
حس میکنم طرحی برای مرد نقاشم
هو می کشد سوت قطاری که پر از مرگست
حالم دگرگون می شود،بدجور تب دارم
یک آیه میشد در سرم،یکریز می خواندم:
از بوی گند زندگیِ بی تو بیزارم
از زیر پایم ثقل هستی کم کمَک لغزید
حالا منم درگیرِ با مفهوم افتادن
بدجور دنیا دور حلقم را قرق کرده
می لرزد اما پای من از شوق جان دادن
حتما الان می ترسد از پایان غمگینش
بیچاره لابد بی کس و کارست و سرگردان
باید بجنبم از نگاهش عکس بندازم
ای تف به ذاتت،مرگ حقت بوده بی وجدان
می ترسم از اینکه تو آنسو هم نباشی و
من باشم از جنس کسی از قبل تنهاتر
دنبال ردی از تو باشم در جهانی نو
بی سرنوشتی مانده در رویای سرتاسر
ته مانده ی پایان تارم باله می رقصد
وقتی که فردی مرگ را از دور میبیند
من در گریزم از جهانی مطلقا مرده
او ایستگاهم را فقط در گور می بیند
برروی برگی از تن تقدیر می مردم
وقتی مرا تا می زد و تا ناکجا می برد
در پاکتی بسته به اسم مرد اعدامی...
امضا:کسی که در نگاهت بی صدا می مرد
اعدام می شد خاطراتی تلخ و گمگشته
اعدام می شد گریه هایی مرده بر انگشت
دائم تقلا می زد این آینده ی مشکوک
اعدام می شد هر چه در یادم تو را می کشت
حالا منم آزاد در دنیای آغوشت
بی سرزمینی محو در پردیس چشمانت
در خاطرم فرقی ندارد بی تو یا با تو
حالا منم تا بی کران هر لحظه مهمانت
توضیح:در بیت های آغازگر شعر(مطلع)ایرادی از جهت وزن وجود داشت که با تذکر جناب خوش عمل تصحیح شد.درضمن مطلع شعر سروده بنده بوده(ازین جهت که ایرادی که بوده مرتبط به بنده بوده).صمیمانه خواهش میکنم دوستان هرنوع ایرادی که چه از جهت قواعد ادبی و چه از جهت مفهوم و محتوا احساس میکنن رو گوشزد کنن.
از جناب خوش عمل و جناب رادفر عزیز بابت تذکر تشکر میکنم .