دوشنبه ۳ دی
روزگار مکار شعری از جعفر جمشیدیان تهرانی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴ شماره ثبت ۳۶۰۶۸
بازدید : ۳۹۷ | نظرات : ۵۵
|
دفاتر شعر جعفر جمشیدیان تهرانی
آخرین اشعار ناب جعفر جمشیدیان تهرانی
|
سخن گشوده مگو روزگار مکّار است
ریا و مکر در این روزگار بسیار است
فریب نور بخوردم که آید از خورشید
فریب خورده در این بند شب گرفتار است
از آنچه میگذرد عاشقان خبر دارند
دو دیده از دل شب تا به صبح بیدار است
اگر چه قفل دهان را کلید دیگر نیست
حدیث دل سر هر کوچه هست و بازار است
شراب هم نکند آتش دلم خاموش
غم زمانه در این روزگار بسیار است
چه دوره ای است خدایا که ما در آن هستیم
ز سرب تفته و کشتن همیشه اخبار است
گذارت ار به من افتد رفیق دیرینم
مپرس حال دلم را که جزء اسرار است
درون خانه گریزان نشسته ام دیری است
کلون درب کشیده که دزد و اغیار است
تنم اسیر کمندی به دست دوران شد
دلم به عشق نگاری چنان گرفتار است
نفس اگر رودم آرزوی دیدن اوست
امید زندگی ام لحظه های دیدار است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.