فاطمه

تو نه مثل پدرت هستی
نه شبیه مادرت
نه مثل مریمی
نه شبیه هیچ کس دیگری
تو تنها به خودت می مانی
بزرگ
این تنها واژه ای است که می تواند تو را توصیف کند
ماندن میان در ودیوار
کمک نمی کند که اندوه مرا افزون کند در غم از دست دادنت
تنها این لکه ی ننگی است بر چهره ی کفر
مرگت باعث اقتدار جهان شد
زنی که این گونه در مسیر تاریخ ایستاده است
و هر سال دو بار به روایت تاریخ
بشریت امروز را
سیراب می کند از جام عشق
هرگز نمرده است
نه تو زنده ای

"هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق"
سقط جنین کوچک تر از آن است که عظمتت را نشان دهد
از دامن پاکت کودکانی پا به عرصه وجود گذاشته اند که هر کدامشان برای رهبری یک جهان کافی است
مزار گم شده
نداشتن سنگ قبر
بیراهه ای است که ما را فریب می دهد
زمین گنجایشت را نداشت

سنگ آفتاب
قبر آسمان
سنگ و قبر توست
تو به هر چه زن
به هرچه دختر
وبه هر مادر
نه به هر شیر مردی
آموخته ای درس مردانگی را

تو دختر محمدی
همسر علی
مادر حسن وحسین
اما نه تو خودت هستی
"فاطمه فاطمه است "
ومن چقدر این جمله را دوست دارم
این جمله تنها سه واژه نیست
یک دنیا حرف دارد
آری نمی شود اقیانوس را در چند واژه به تصویر کشید
فهم ناقص من در حد تو نیست
شاید فقط خدا توانسته باشد از تو بگوید
آن گاه که گفت" انا... "

وشاید خدا هم نشسته است به تماشای تو
_____