سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        هر لحظه ام دل می بری

        شعری از

        جعفر باشتینی (سربدار وفا)

        از دفتر سربداران نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ ۰۹:۱۰ شماره ثبت ۳۵۳۵۱
          بازدید : ۶۰۲   |    نظرات : ۱۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر جعفر باشتینی (سربدار وفا)
        آخرین اشعار ناب جعفر باشتینی (سربدار وفا)

        هر لحظه ام دل می بَری، دل می بَری عیّار را
        آری توانی دل بَری چون وارهی اغیار را
        از خود چسان گویم سخن چون با تو می گویم سخن
        تو جمله حاجت های من لکنت بود گفتار را
        بر ما نظر افکنده ایی زاغیار دل بر کنده ای
        تو شاه و ما هم بنده ای آری سزد تو یار را
        آید نوا از کوی تو روشن جهان از روی تو
        خرّم دلم از بوی تو چون گویم این اسرار را
        دیروز در شهر دلم غوغای شادی شد به پا
        امروز در ویرانه ها آورده اند بیمار را
        لختی ز تو بودم جدا دور از تو در ویرانه ها
        قاصد فرستادی برم درمانده ای اشرار را
        تا آمدم من سوی شهر یاران گفتند این خبر
        گفتی زدند اندر جگر شمشیر جوهر دار را
        دیدم تو را در بوستان بنشسته ایی در بوستان
        نه حال اول داشتی نه رنگ آن رخسار را
        چشمت به چشمانم فتاد آتش بر این جانم فتاد
        سیلی زدی در دم مگر آن چهره ی گلنار را
        نا محرمان را همدمی با همدمان نا محرمی
        کی گله بانی می سزد گرگان آدمخوار را
        من سر بدارت داده ام در این جهان آزاده ام
        خواهی اگر در بند کن بر دار از سر دار را
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2