دوشنبه ۵ آذر
|
دفاتر شعر جعفر جمشیدیان تهرانی
آخرین اشعار ناب جعفر جمشیدیان تهرانی
|
انسان بود این زن ز چه رو هست ترا کین
ای آدم نادان که نداری سر تمکین
تا نسل بماند شده آن مرد و هم این زن
با آن تو چنانی و چنین میکنی با این
پنداری تو بر تر شده ای خلق از اول
خون تو بود بیشتر از جفت تو رنگین
مردان و زنان هر دو خداوند برابر
آورده که نه پیش و نه پس تیغه شاهین
تحقیر خداوند بود آنکه زنان را
گوید که چه خوبند فقط داخل بالین
این بی خردان هیچ نگیرند تحول
در گوش بخوانید اگر سوره یاسین
خجلت نکشد گوئی زین زهر سخنها
بر شهد و شکرهای خدا اینهمه شیرین
زیبا تر از اینها مگر آورده خداوند
حق است تبارک به خدا گفته و تحسین
یکروز غنودی تو در این دامن مادر
کافی است شود قدرش هز آینه تضمین
در دامن خود تربیت آورده بزرگان
در شرق ابوسینا در غرب چو داروین
آن گونه بزرگان همه در دامن مادر
بودند که یازیدند تا زهره و پروین
روزی اگرت این غم دوران شود افزون
این سوز دعایش بدهد یکسره تسکین
مردان و زنان آخر گردند برابر
با یاری هم لطف خدا گوی تو آمین
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.