شنبه ۳ آذر
مرگ خاموش شعری از سعید پورمراد
از دفتر مثنوی نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ ۱۷:۵۹ شماره ثبت ۳۴۹۵۱
بازدید : ۵۸۰ | نظرات : ۲۲
|
آخرین اشعار ناب سعید پورمراد
|
مرگ خاموش
نوش جونت هرچی عذاب کشیدم
فدا سرت این همه غصه دیدم
هیچ فکر نکن چطور دارم میمیرم
مهم نبین چجور، چطور اسیرم
اصلا ببین همش واست فراموش
باشه قبول هرچی امیده خاموش
آتیش بزن هرچی که یادگاره
هیچی نزار این رسم روزگاره
یادش نکن چه روزگاری داشتیم
شاد بودیم و جون واسه هم میزاشتیم
محل نده سرم کلاه گذاشتی
ساده منم تو مشکلی نداشتی
عاشق عشق نو شدی میدونم
دعا بکن شاید منم بتونم
نوش جونت دلم یه کوه درده
به خود نگیر این روزا خیلی سرده
شبها همش یه خواب خوب یه رویا
تو پیشمی زنده شبیه دنیا
روزام شده شبیه مرگ خاموش
تو سخت نگیر باشه همش فراموش
عکسات چه سرد ولی همش باهامه
تو هم دیدی? گفتی کی چشم برامه?
رحمی نکردی و زدی شکستی
چه زود بریدی عهدی رو که بستی
خونه یه عمره سوت و کور و سرده
یک مرگ خاموش که شبیه درده
یه روز میفهمی که چقدر فداتم
اون روز دیگه دیر بیگی باهاتم
یک گل بگیر یه دسته شعر کهنه
اون روز بزار رو سنگ مرد مرده
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.