جمعه ۷ دی
گفتم کمی برایِ تو بنویسم... شعری از میثاق بهنامی
از دفتر حرف بی حساب نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ ۱۳:۱۳ شماره ثبت ۳۴۱۱۶
بازدید : ۷۳۰ | نظرات : ۲۵
|
آخرین اشعار ناب میثاق بهنامی
|
گفتم کمی برایِ تو بنویسم
دستم به سمتِ قلم امـــــا...
فکرم به سمت لیلی و مجنون رفت
بهتر نبود حال من از آنها !!!
دلگیر میشدم از خانه ...
از کوچه ای که خیابان داشت!
باید شروع نمیشد حیف ...!
عشقی که نقطه ی پایان داشت!
با این دلِ شکسته چه باید کرد؟
وقتی که عاشقانه نمیخواهد...
باید به حال خویش رهایش کرد
یک قلب مرده خانه نمیخواهد!
این دردِ قلبی بی درمان!!
تنها دواش نم نم باران بود
یک دردِ کهنه که درمانش
شب پرسه های تووی خیابان بود
شبها به جای تو پیش من
سیگار و فتدک و مشروب است
راحت بخواب!هیچ خیالی نیست!
غمگین نباش ! زندگیم خوب است!!
این یک سناریو غمگین است
از کلّ شاعرانگیِ یک مرد
مردی که هیچ وقت نمیخندد ...
باید به حالِ خویش رهایش کرد!
اصلن شکایتی به تو وارد نیست
با اینکه روزگار آینه ی دق شد
شاید کسی به زندگیم آمد ... !!
باید دوباره بعد تو عاشق شد ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.