دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر بهزاد چهارتنگی ( خاموش )
آخرین اشعار ناب بهزاد چهارتنگی ( خاموش )
|
از همان اول
می دانستم؛
که می روی
ودست رد؛
بر تمام آنهمه علاقه و بوسه
خواهی زد.
ها گلم!!!
بی گُدار *
به آب زده ام.
می دانستم؛
که داس!
احساس نسترن ها را
درو خواهد کرد.
ومن
چه ساده؛
تا همین اوایل باران
باورت کرده بودم.
خدا حافظ
کابوس شب های بی ستاره ی من.
*1. گدار: محل عبور از رودخانه است. که عشایر و دامداران ناچار بودند برای گذر از رودخانه مناسب ترین مسیر را جهت عبور از رودخانه انتخاب نمایند که به آن ((گُدار )) می گفتند .حرف (گ ) با ضمه تلفظ می شود. البته در زبان بختیاری این واژه متداول بوده است.
(بی گُدار به آب زدن) کنایه از کاری را بدون حساب و برنامه انجام دادن ،عجله کردن وبدون تامل و تفکر اقدام نمودن است.
سروده شده در : شهرکرد
دوشنبه 17/8/89
ساعت:00:04دقیقه ی بامداد
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.