در اینجا شعر ِ هر شاعر
به وحدت می کند دعوت
دلش را هرکس اینجا می دهد وسعت.
اگر وسعت دهد هر کس دل خود را
نه اینکه منزل خود را،
به دردی مبتلا هرگز نخواهد شد
که درد از واکنش ها
از تنش ها
می شود پیــدا
اگر حرفی به ما برخورد
و ما را از درون ِ خویش بیرون بُـرد،
همانجا دردها عارض شود بر ما
در اینجا
شاعران کمتر سرود ِ خویش در لفافه می پیچند
به صد آرایه و لایه نمی پیچند
سخن هاشان تمامن استعاری نیست
و ابزاری برایِ پاچه خواری نیست
و قفل ِ ذهنی خواننده ها را باز خواهد کرد
و او را با معمّاهایِ خود دمساز خواهد کرد
و با روشنگری ها زندگی آغاز خواهد كرد
نشانی می دهد شاعر
تلنگرهایِ آنی می دهد شاعر
به ما دید ی جهانی می دهد شاعر
نشاطی از جوانی می دهد شاعر
و در شهری که ما هستیم
از اقیانوس ِ امواجی
که بر شاعر شود نازل
همان را او
بدون بازبینی، منتشر هرگز نخواهد کرد!
به زعم ِ شاعران ِ این دیار ِ ما
هرآن چیزی که شد الهام، کامل نیست
برای یک بنایِ ماندگار از شعر
فقط الهام عامل نیست
و خیلی نکته های دیگری باشد
که باعث می شود آن شعر ِ او از هم نمی پاشد
و از آن نکته هایی که در اینجا شاعران خیلی نظر دارند؛
شاعر در زمان انتشار شعر خود باید رها باشد
و تنها در کنار ِ او خدا باشد
و از هر قیل و قالی هم جدا باشد
و باید با مکانی هم که آنجا شعر می گوید
حسابی آشنا باشد
در اینجا شاعران ِ این دیار ِ ما
به هرجا خاکِ آن غصبی است
و حتّـا با مدادی که نمی دانند آنها صاحب ِ آن کیست،
کلامی منتشر هرگز نخواهند کرد
در اینجا این دیار و سرزمین ِ ما
و این مجموعه یِ زنها و مردانِ امین ما
تمام ِ شاعران ِ ما
برای شعر خود یک احترام ِ خاص قائل می شوند آری
از این رو چونکه خود را دوست می دارند
به خود هم عاشقانه عشق می ورزند
و از بهر مخاطب هم-
- پیامی خوب را چون هدیه می سازند ،
- برای هر مخاطب می شود حجت
در اینجا شعر ِ شاعر چون کلیدی
قفل ِ ذهن ِ این مخاطب های ِ خود را باز خواهد کرد
و از دل غم زدایی می کند شاعر
خدایی می کند شاعر!
کجا بر دردشان دردی بیفزاید!؟
در اینجا هیچ شعری را نمی خوانی
که دارد ظاهری زیبا
ولی در متن ِ آن مفهوم ِ خاصی نیست
و شاعر ضعف ِ شعر خویش را
پوشیده در لفافه ی ایهام و آرایه
بنای شعر او ویرانه ای باشد
ندارد هیچ از پایه
در اینجا هیچ شعری را نمی خوانی
که متن و ظاهرش زیباست
ولی در باطنش مفهوم ِ خاصی نیست
در اینجا شاعری کِـیْ ضعف شعرش را
میان استعاره می کند پنهان
و یا در لایه یِ زیبایِ آرایه؟
که او هرگز نمی خواهد
نمای شعر او باشد فقط زیبا
بنایش بی پِـی و پایه
برشي كوتاه از منظومه ي
پنج هزارسطري " راز هستي "
باب شعر و شاعري
با احترام