دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
آخرین اشعار ناب عبدالله خسروی (پسر زاگرس)
|
بغض های کهنه دوباره شکسته اند
میدانم
تکراری شده حرفهایم
تقصیر من نیست و
دیگران
دردهایمان
با هم آشنایی دارند
خدایا
در گلوی زمین فرو رفته ام و
مجال رهایی ندارم
هوای بودن با آدمهایت سرد است
این روزها مرا می آزارد
قصه های عاشقانه را
غمگین در گوشمان خواندند و
زندگی را
راحت برایمان سخت نشان دادند
همانان
که شکم هایشان را از حرام پر کردند
و چشمانشان را
بر حقیقت بسته اند و
گوشهایشان
بدهکار هیچ قرآن و حدیثی نیست
میخواهم
رنگی بپوشم
با روزگارم آشنا باشد
رنگ من
رنگ سیاه است و
با نگاه مردم جور در میاد
خدایا
مرا از زمینت بیرون کن
دلم رهایی میخواد ..
عبدالله خسروی ( پسرزاگرس)
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.