بگو عباس ای دریای غیرت
تو را مادر شده چشم انتظارت
که برگردی ببیند روی ماه
حسین بن علی(ع) را در کنارت
بدوش خویش مشک آب بردار
بیا و کودکان را ده بشارت
به آتش می کشی خصم مقابل
چو بینی خواهر خود در اسارت
صف آرایی چولشگرکرددرپیش
مقابل شو که دست آید عیارت
فرات ازتوخجل گردیدآنروز
که عدوان کرد لب تشنه شکارت
چودست افتاد در راه خداوند
دو بال نور گردیده نثارت
مرا ورد زبان است استغاثه
خلاصه می کنم در این عبارت
به حق مادرت کن دستگیری
نصیب ما و یاران کن زیارت.......
*************************
یل ام البنین(س) آن شیر صحرا
که رخسارش کند شه مات و مه کیش
بگردانید عنان اسب و می دید
مقابل خصم دون را در پس و پیش
به دوش انداخت مشک آب ومی تاخت
به یاد طفل تشنه غافل از خویش
عدو دستش نشان کرد از چپ و راست
به تیر افکند مشک نوش آن نیش
ننوشید آب و از دریا برون شد
کجا خجلت برد قوم کج اندیش
حرم را چشم بر در انتظار است
که بگشاید در میخانه درویش
نگر عباس(ع) را بگرفته بوی
گل یاس محمد(ص) بیش از بیش
عجب نبود اگر از باب حاجات
کسی بیرون نشد نومید و دل ریش.........