...در روزهای پایانی فروردین پارسال برای عمل آب مروارید چشمهایم به شهر خود کاشان رفته بودم.روز سوم از اقامتم از کوچه ای که خانه ی پدری در آن قرار داشت می گذشتم و خاطرات کودکی و نوجوانی و جوانی را در ذهنم مرور می کردم....ناگاه صدای گرم زنی رشته ی خاطراتم را گسست:
-سلام عباس آقا...
از پس پرده ی غبار گرفته ی چشمانم زن مسنی را دیدم که دست دختر بچه ای سه چهارساله در دستش بود.جواب سلام زن را داده و نداده خشکم زد...او خودش بود..لیلی دوران جوانی من...لیلی روزهای بر باد رفته ی جوانی...
لبخند محو و گزنده ای بینمان رد و بدل شد و زن مسن -لیلی دوران جوانی ام-قدمهای بی رمقش را تند کرد تا بگریزد ؛ از من ...از خاطرات تلخ تلخ و تلخ گذشته...از ماجراهای تلختر از شرنگی که داشتیم...از آن کوچه و شاید از نگاه سنگین همسایه هایی که گوشه ی پرده ی پنجره را کنار زده بودند تا آنها نیز به نوعی خاطرات گذشته شان را مرور کنند....
لیلی روزگار جوانی من سالهای سال است که تنها سر بربالین می گذارد...دنیا به او و شوی تحمیلی اش وفا نکرد ؛ اگرچه فرزندانی پشت سرهم آورد تا به پدر و مادر و فامیل و اهالی محل ثابت کند که زندگی اش شیرین و بی دغدغه است...
و من نیز بر گامهای مرتعشم افزودم تا خود را از کوچه ی خاطرات جوانی برهانم ؛کوچه ی روزهای خوش تیپی و پوشیدن شلوار ایزی و کفش ورنی و اورکت امریکایی و غرق شدن در رایحه ی عطر و ادکلن دانهیل و آدیداس...
آی جوانی جوانی جوانی! چه روزها که با تو نزیستم و در تو نمردم....
در گذر از کوچه ی خاطرات -در روزهای پایانی فروردین 93- خاطره انگیزترین غزل همه ی عمرم متولد شد که ذیلا از نظر می گذرد:
***
دیگر نه مــــن آن مــــــرد جوانم نه تو آن زن
کز عطـــر تنش مست شــــود کوچه و برزن
افتـــاده ز پــــا مثـل دو بیـــدیـــم به هامون
خشکیـده تــر از دســــــت و دل مـرد تبرزن
تن داده بـه هر حـــادثــــه در رهگــــــذر باد
دل بستـه به خاشاک و خس دشت سترون
در پاســخ هر چشمـــک آمیختــــه با اشک
وقتی که فرستــــاده شود از طـــــرف من
لبخند تو دیگر نه ملیـــح است و نه نوشین
ایمـــــای تو دیگر نه فریبــــا و نه رهــــزن
با این همه گــر دوست مرا داشته باشی
با خاطـــره ی عهــــد کهن قــدر یک ارزن
این جـــــان که مرا هست وبال تن رنجور
وین سر که ترا روز و شبی بوده به دامن
سازم به فـــــــدای تو و ریزم به قدمهات
تا آن که ادایم شــــــود آن دین به گردن.
از خوانش دوباره سروده زیبای شما بهره وافر بردم
میلاد سالار شهیدان مبارک