سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        روزگار تلخ

        شعری از

        حجت اله یعقوبی(سکوت)

        از دفتر هدیه ی سکوت نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۴۳ شماره ثبت ۳۱۷۰۸
          بازدید : ۶۷۱   |    نظرات : ۱۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حجت اله یعقوبی(سکوت)

        با خروشی سرد
        این دلِ شبگرد
        با تو می گوید
        از هزاران درد
        از سکوتِ کوچه های مملو از نامرد!:
         
        ...سازِ دل، خاموش
        زنده و مرده همه مدهوش
        روزِگارِ رنج بی پایان
        خلقِ سرگردان
        روزِگارِ تلخ
        روزِگارانِ هراس و خون
        روزِگارانی که زیر گنبدی گلگون
         فاجعه ، همخانه ی  ما شد!
        #
        بنگر این سرخورده انسان را
        روحِ یزدان را،
        - همچو مصلوبی -
        از هراسِ کرکسان، دلخسته و زار است
        سر بزیر و سرد
        این زبان بسته،
        چون مترسک ، اینچنین خوار است
        این چه رفتار است؟،
        که نه هر جنبنده را زنده،
        هر تنابنده به جان، آدم توانی خواند
        #
        از که  می پرسم
        نانِ ما چون شد؟
        کوچه های آشِنا چون شد؟
        واژه های بی صدا چون شد؟
        سهمِ دل از آهِ ما چون شد؟
        گر خدا جویم، خدا چون شد؟،
        کاندرین دوران
        آدمی، افسانه ی ما شد!
        #
        سینه ها از هق هقِ خاموشِ خود ، دلتنگ
        ما میانِ لحظه ها، آونگ،
        می زند در جانِمان ، دل، چنگ:
        روزِگارِ حیله و نیرنگ،
        "روزِ بدنامی ست،
        روزِگارِ ننگ!"*
        روزِگارانی که غم ، پیمانه ی ما شد...
         
         
         
         
         
        پی نوشت:
         
        "آرشی دیگر نباید بود؟،...
         
        - باغِ آتش را -
         
        هیمه ای دیگر، بیفروزیم!"
         
         
        *یادی از سیاوش کسرایی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6