بیاد دویست کبوتر خونین بال شهرستان قیر و کارزین فارسَ
ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء
عند ربهم یرزقون
بسم رب الشهداء والصدیقین
نام شهید بردم و یاد آمدم زاو
خواهم اجازه تا بنشینم به گفتگو
زیرا که مادران شهیدند در این مکان
بنشسته اند با پدرانم به روبرو
ترسم که نامشان ببرم پیش رویشان
یاد آورند خاطره هاشان مو به مو
قلبی شکسته گردد و اشکی روان شود
از مادری ویاپدری خوب از این گروه
ورنه به شعر گویم از آن شیر اوژنان
قمری صفت تمام نمائید قوی قو
هر مادری زداغ جوان است داغدار
هجر جوان خویش زند صدمه ها به او
اما برادران وعزیزان داغدار
این یک وظیفه هست زسید به پیش رو
تا شعر گوید او زشهیدان این دیار
از خود گذشتگی دلیران سرخ رو
شیر اوژنان وصف شکنان گه نبرد
رزم آوران وببر شکاران نیکخو
یاد آورم بسیجی بی مدعا یمان
بود ی به روز رزم مقاوم بسان کوه
یاد از هما فران دلیری به آسمان
دادند فرار کرکس بعثی چهار سو
آن ارتش دلیر که بودند تازه کار
روباه بعث جمله بدادند الفرار
یاد از تمامی شهداء عزیز ما
گشتند به خون خویش شناور حسین وار
امروز اگر که این وطن ماست سر فراز
بوده شهامت شهداء علی تبار
یک عده ای که جان بنمودند فدای دین
منصور وار جمله برفتند سوی دار
تنها نه جان خویش نمودند فدای دین
کردند وصیتی که بماند بروزگار
حرف تمام بود که ای باز ماندگان
رهبر کنید یاری باشید سربه دار
خواهر حجاب تیره تو خون سرخ ماست
باشد چه آن برای خدایت نگاهدار
راه ولایت است بیائید سوی ما
ورنه بود به پیش شما راه بیشمار
هرکس که پیرو علی و آل او بود
نوشد زآب کوثر سلطان تاجدار
این است پیام سید و پایان شعر او
بر دشمنان دین نبی شاه باوقار
ازمن به غرب گوی که اینجا عراق نیست
آئی چهار روزه و گیری در آن قرار
چون بیشه زار ببر بیان است وشیر نر
روباه کجا وبیشه شیران خوش شکار
در روز رزم صد نفر از این بسیج ما
باشد برابری به شماها به صد هزار
ما با عمل به خون خود اثبات کرده ایم
این یک حقیقت است نباشد زما شعار
یارب به حق صاحب امر و ولی عصر
این کشور عزیز به لطفت نگاهدار
آمین یارب العالمیین سیدابراهیم حسین نژاد 26/2/1390 قیرفارس