پنجشنبه ۱ آذر
شب در مدار مهتاب ..... شعری از حامی شریبی
از دفتر ورق ایام نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۳ ۲۳:۰۵ شماره ثبت ۳۱۴۹۲
بازدید : ۷۸۵ | نظرات : ۲۸
|
آخرین اشعار ناب حامی شریبی
|
شب
در مدار
مهتاب
وسوسه شد
رنگ عشق
گرفت
آینه ...
نیزه
همسفر
با
لاله شد
بوی تشنگی میداد
دهان شقایق
تفسیر آب
زبان تیغ
قطره چکان ،
انگشت
حرمله شد
حس مبهمی
پیچید در تن
زمین
شقایق رفت
تا
قله های خدا
کنار
چشمانش
همسایه شد
زبان پروانه هارا
کسی هرگز
نمیدانست
وقتیکه
مهتاب
زیر چشم
نابکار
شب ...
درکوچ
پروانه ها
پروانه شد
دل به دل ِ
برکه نداد
نیلوفر
لحظه ای
که
تن صحرا
داغ
از سینه ی خشک وُ
پای زخمی
بنفشه شد
پرستو
معرکه کرد
در تجلی نور
از شراب
لبش
بوسه ها برتن
لاله شد
قاصدک
فریادها نفس
میزد
شاخه ها را
یک به یک
پَر و بال
میزد
لحظه ای ایستاد
آرام
یک قنوت سرخ
گرفت
زیر لب
لابه لای خارها
لاله ی گمشده اش را
مرتب
هان ،
صدا میزد
آفتاب
کاملا
خم شده بود
انگار
زمان رفتن
کم شده بود
زمین داشت
می مُرد
از
دست بی عاطفه ها
با اینکه
میدانستند
نه اصلا"
یقین داشتند
که
خدا
در
همان حوالی
بود
هیچ دستی
درخواستِ
باران نکرد
هیچ چشمی
کمک
به
باغبان نکرد
قافیه گردان
شد ه
بود
این شب
پست
درآن میانه
دیدم
برای لبهای
ترک خورده
بنفشه
یک جفت
بال زخمی
تمنا کنان
به دنبال
یک قطر
از باران
میگشت ....
ای وای
پس چرا
باران
نمی بارد ؟
برای دل
خدا
کسی
گل
نمی کارد ؟
یادمان باشد
فردا
که از
راه رسید
بی شک
خدا
سراغ
تورا
از
تو
میگیرد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.