پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر سیده فاطمه جعفرزاده رحمتی
آخرین اشعار ناب سیده فاطمه جعفرزاده رحمتی
|
امروز دلم گرفته بود، رفتم یه کم قدم زدم
دلم هواتو کرده بود، به پارک شهر یه سر زدم
رو نیمکت خالی پارک، یاد قدیما افتادم
روزایی که با هم بودیم، تو دام عشقت افتادم
تو فصل پاییز همیشه، صدای پا رو برگ زرد
تو فصل سرما همیشه، دستای ما بودن چه سرد
بهار همیشه عالی بود، دلامونم بهاری بود
تابستونم هوای گرم، قرارمون چه جایی بود
کاش دوباره با هم باشیم، تو این روزای گرم و سرد
دلم هواتو کرده باز، بیا یه کم قدم بزن
چرا قرارمون شده، تنهایی و بی نفسی
شدم اسیر زندون، غصه و درد و بی کسی
بیا دوباره عشق من، سر قرار قبلیمون
اینبار بیا تا همیشه، کنار این دلم بمون
خوب میدونی که این روزا، درد من و تو یکیه
آسمون این دل ما، برای دوری ابریه
ساحل چشمام همیشه، از یه غمی بارونیه
چاره این غم واسه من، فقط یه کم صبوریه
تو رو خدا زودتر بیا، نذار که بی تو سر بشه
این انتظار لعنتی، باید یه روز تموم بشه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.