سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      تو کیستی

      شعری از

      محمد فروغی

      از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۲۳ شماره ثبت ۳۱۱۲۵
        بازدید : ۳۱۰   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر محمد فروغی

      تو کیستی
      رفیق راه من
      که نیستی
      غریبه ای
      نشسته ای
       کنار جاده ای که از دلم شروع می شود
      من مسافرم
      فرصتی برای آشنا شدن که نیست
      اما اگر تو هم
       چو دیگران
      که گاه
       بر این راه دیده ام
      تاجری
      این راه  
      راه امنی
      برای تجارت متاع عشق نیست
      سرمایه ی چشم های تو اگر هنوز
      گهر های ناب اشک هست
      از ره زنان غم بترس
      این راه پر از کمین آن کمینه هاست
      روزی
       راه ابریشمین عشق
       از میان دل ما نیز می گذشت  
       این دل
       کاروان سرای نگاه های خسته بود
      و پشت پای هر مسافر نگاه
      چشمی منتظر
       کاسه ی اشکی
      بر گل لبخند ریخته بود
      از چین گیسوان پریشان دلبران
      تا شام عاشقان پریشان دل جهان
      این راه روزگاری
      شاهراه  عشق بود
      تا آن که در غروب غم انگیز آن روز شوم
      یک نگاه سرخ
      عرق ریزان
      از دیار آبله خویی
      به کوی ما رسید
      و از آن زمان
      طاعون بی کسی
      دلم را ویرانه ی جذامیان نمود...
      تو کیستی
      اگر نگاه خسته ای
      وگر دلی شکسته ای
      بی سبب نشسته ای
       کنار جاده ای کز دلم شروع می شود
       بلند شو
       اینجا سلول انفرادیِ مسلولِ
                                هوایِ مسمومِ ناکسی ست  
      من مسافرم
      چرا که در پی هوای تازه ای
      برای تنفسم
      رفیق راه من نمی شوی؟
       
       
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2