يکشنبه ۲ دی
اسباب بازی شعری از اوکتای سلامی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳ ۰۰:۲۱ شماره ثبت ۳۰۵۵۳
بازدید : ۴۱۱ | نظرات : ۲۳
|
آخرین اشعار ناب اوکتای سلامی
|
پرپر شد از عتاب نگاهت امید من
ای جلوه ات تلالو صبح سپید من
باور بکن که در تب این روزمرگی
تنها خیال توست یگانه امید من
با عید و هفت سین نکنم عمر خود تباه
روزی که با تو بگذرد آن هست عید من
از اعتبار توست اگر می کشم نفس
ورنه شد ست منقضی این سر رسید من
غیر از پماد زخم خیانت نبوده است
از این فروشگاه رفاقت خرید من
ای ابر توبه از سر رحمت به من ببار
تطهیر کن به اشک روان پلید من
می خواستم به گوشه امنی برم پناه
در گیر و دار حادثه گم شد کلید من
اوکتای بر سرودن هر شعر قادر است
چون اب خوردن است غزل پیش دید من
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.