1
دلم آن نشئه ی غوغای سحر می خواهد
تا لبِ بام لبـت، بوســـه سـفر می خواهد
این کــرامت همه از اهـل نظر می خواهد
شب ســردیست، دلم دیده تر می خواهد
دلِ آشـــفته ی مـن از تو خبــر می خواهد
2
گــرچـه دارد لبِ فنــجان پُـر از قهـــوه ترَک
نوشـــم آن باز به یاد تو...، بِه از مـــاهِ فلک
کــودکِ طبــعِ هنــــرمنـدِ من اینک به مَحَک
قهـــوه و شـعـر و خیـال تـو و این باد خُنـَک
باز لبخـند بزن ، قهـــوه شِــــکر می خواهد
3
جامِ پُر بوســه من هســت زِ شـوقت لبریز
شـده دل عاشــق و بر پای تو آرد جـان نیز
بی کســانیم و خــزان در رَه و آنم خون ریز
امشــب آبســـتنم از تـو غـزلی شـور انگیز
باخبـــر باش که این طفـــل پدر می خواهد
4
دانـم آخــر...،که به خـاک تـنِ من می رویی
ای گـل آوازه...، گـــل پَـرپَـر خــود می بویی
در پی عشــق بُدَم...، حــــال که دیدم اویی
غــارتم کرده ای و خنـــده کـــنان می گویی
صیــد دل از کف یک سنگ، هنر می خواهد؟
5
راهِ سختی ســـت که دل میرود آن را با سر
ســـفرِ عشــــق و به پایانِ رَهَش باد خطــر
طارق و دختـــرِ صحــــرا و ز این عشق حذر؟
ترس در جــــام دلـم ریخـت، در این راه اگـر…
یادم آمـد، ســفر عشــــق جگــر می خواهد
مخمس با تضمین از غزل زیبای خانم صفورا یال وردی
23 تیر 1393 طارق خراسانی