چهارشنبه ۲۸ آذر
ای پادشه خوبان شعری از طارق خراسانی
از دفتر مخمس نوع شعر مسمط
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ ۰۱:۲۰ شماره ثبت ۳۰۰۵۴
بازدید : ۱۲۵۴ | نظرات : ۱۰۷
|
آخرین اشعار ناب طارق خراسانی
|
1
آویختـه چشمم را...، بر دَر که تو بگشـــــایی
خود زلفِ پریشـان را...، ای عشق...، بیارایی
صد لشـــگر غم هریک...، دارند چه غوغایی!
ای پادشــــــه خـوبان...، داد ازغـــم تنهــائی
دل بی تو به جان آمد...،وقت است که بازآئی
2
چشـمانِ منِ عاشـــق...، در خواب نمی ماند
با گـرمی دســـتانت...، بی تاب...، نمی ماند
این خسته ی دوران را...، دریاب...، نمی ماند
دائـم گل این بســـتان...، شـــاداب نمی ماند
دریاب ضعیــــــــــفان را...، در وقـــت تـوانـائی
3
در دل گــــرهی افتـــاد...، تا زیر و بمی کردم
از غصـــــه این دوری...، قصـــد حـرمی کردم
از یار تقاضــــــــای...، لطـــف و کــرمی کردم
دیشــب گلـه ی زلفـش...، با باد همی کردم
گفتـــا غلطی بگذر...، زین فکــرت ســـودائی
4
دیوار و در و کـــوچه...، بی زلـــــــزله میرقصند
بس بادی و طوفــانی...، بی هلهـله میرقصند
ذرّات به عشـــق تـو..، باحوصـــــــله میرقصند
صد باد صبا اینجـــا...، با ســـلســله میرقصند
ایـن اســت حـریـف ای دل...، تا باد نپیمــائی
5
رخســـاره ی زردِ من...، انگشت نشــانم کرد
بودم چـه بهــــارانی!!...، هجـــر تو خزانم کرد
کاین بی خبــری از تـو...، خیـــلی نگـرانم کرد
مشـتاقی و مهجـوری...، دور از تو چنـانم کرد
کــز دســت بخـواهد شــد...، پایاب شکیبائی
6
او رفت و چنـان بنشست، بر ســینه غبار غم
هر لحظه مـــرا بی او، درد است و غم و ماتم
پنهــان شده ای هر دَم، در مجلـس رندان هم
یارب به که شـاید گفت.، این نکته که درعالم
رخســـاره به کس ننمود.، آن شاهد هرجائی
7
تیرت به خطا نشکن، در بیشه پلنگی نیست
سنجاقک عاشق را،با کس سرِ جنگی نیست
برخیــز و بیا دیگر..، فرصــت به درنگی نیست
ساقی چمن گل را، بی روی تو رنگی نیست
شـمشـــــاد خــرامـان کن...، تا باغ بیـــارائی
8
عمری ست که میسوزم، درشـعله ی بدنامی
از چشـمِ گـل آئینـــم...، زیبــــای گـل انـدامی
تقــدیـر مــرا رو کـن...، با زهـــــره و بهـــرامی
ای درد تـو اَم درمـــان...، در بســـــتر ناکـامی
وی یاد تو اَم مونس...، در گـوشــه ی تنهـائی
9
از ســـــوی ملائـک هـم...، ما لایــقِ تکـریمیم
هر چند به روز و شـب، دلخســته ی تحریمیم
مـا گـرچــه دریـن دنیـــا...، قــربانی تقسـیمیم
در دایـره ی قسمت...، ما نقطــه ی تسلیمیم
لطف آنچـه تو اندیشـی، حکـم آنچه تو فرمائی
10
با بودن مهـــرِ تـو...، ای دوست گزندی نیست
بردست و دل عاشق، زنجیـری و بندی نیست
بر منبر این مسجد، جز عشق تو پندی نیست
فکـر خـود و رای خـود، در عالـــم رَندی نیست
کفرســت درین مذهـب، خودبینی و خـودرایی
11
دنبـال تو ای ساقی...، من دَر به دَرم، می دِه
دیـدی که خمـارم من...، ای با خبــرم، می دِه
از خاک کویرسـتان...، من تشــنه ترم، می دِه
زین دایــره ی مینــا...، خونیـن جگــرم، می دِه
تا حـل کنـم این مشـکل...، در ســاغـر مینائی
12
فالـی زدم و دیـدم.....، کـوی خوشِ وصــل آمد
بر بوســه ی چـوگانی، گـوی خـوشِ وصـل آمد
بَـر گــونه ز چشــمانم، جـوی خـوشِ وصـل آمد
حافـظ شب هجران شـد، بوی خوشِ وصـل آمد
شــادیت مبـارک باد...، ای عاشـــق شــیدائی
مخمس با تضمین از غزل زیبای حضرت حافظ
طارق خراسانی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.