چه خوب است این زمان بیدار گردم

 

بدادم اختیارم را ، به شیطان
نخواندم هیچ ، از آیات قرآن
-
به فرمان خدا ، بی اعتنایم
ولی او کرده نعمتها عطایم
-
ندارم شرم ، چون گستاخ گشتم
شد افزون نعمت و من شاخ گشتم
-
نمودم ادعای ، حق پرستی
ولی غرقم به بحر ِخود پرستی
-
گناه و معصیت کردم به کوچه
جواب معترض گفتم به تو چه
-
بگفتم که دل من ، پاک باشد
اگر چه در گنه ، چالاک باشد
-
حجاب و غیرت و جمله حیا را
حلال و ، زندگی ِ با صفا را
-
به دور افکندم و عصیان نمودم
بخوردم نعمت و کفران نمودم
-
دل من گشته بت ، من بت پرستم
خدا خوانم ولی ، خود میپرستم
-
نصیحتها همه ، نشنیده گیرم
شوم بیدار ، آنگه که بمیرم
-
گناه آنجا که ، درمانی ندارد
به جز آتش ، که پایانی ندارد
-
چه خوب است این زمان بیدار گردم
خدا را بنده ، خود را ، یار گردم
-
کنم ترک معاصی و ، گناهان
شوم یک بنده اما از دل و جان
-
کنم ترک دروغ و خود نمائی
نمایم زندگی ، پاک و خدائی
-
خدا راضی ز من گردد من از او
ملائک را شوم ، پهلو به پهلو

-
غلط گفتم ، ملک را جا گزارم
مقامی که زحق من وعده دارم