خروس 2
خروس بد زبون ما ، خواب و صفا نداره
روی درخت خونمون ، با قلدری سواره
تو لذت خواب دلم ، قوقولی قوقو می کنه
صبرم تموم شده دیگه ، یه جوری دل شومی کنه
با قیچی ریش خودم ، بال و پرش بریدم
بازم می خونه بی صدا ، ناخن پاش کشیدم
دور می زنه توی حیاط ، قد قد زیبا می خونه
دونه میخواد در می زنه ، خدایا قلبم داغونه
با بند کفش خوشگلم ، پاهای اون رو بستم
می خوابه رو زمین تر ، غرورش و شکستم
بازم می خونه بی جهت ، خوشا به حال و روزش
سبد گذاشتم رو تنش ، افتاده دل به سوزش
بازم صدا در میاره ، می پیچه در مغز و سرم
آب و غذا بهش دادم ، ساکت نمیشه سرورم
نصف شبی تو مجلسی ، یه شب دلم کباب می خواست
نیت سر بریدنش ، تو ذهنم اومد این دواست
کدوم روش اسونتره ، تیر بزنم ولش کنم
و یا با کارد تیز تیز ، مشکلم و حلش کنم
نصف شبی تیرو تفنگ ، صداش می پیچه تو هوا
همسایه ها بیدار میشن ، چکار کنم خدا خدا
هی دویدم آه کشیدم ، خروسه خیلی فرزه
تا بگیرم اون پریده ، از لب و کنج درزه
حیاط خونه باز باز ، زمین ورزشی شده
من می دوم او می دود ، تو دستم تاولی زده
بازی نمیه اولش ، تموم شده به سود او
افتادم و غش کردم و ، کور شدم از دود او
عیال و بچه ها همه ، دست می زنن بگیر بگیر
میدون جنگ ما شده ، من و خروس خنگ و پیر
آخر قصه رو بگم ، آخر خط گرفتمش
آب زدم بال و پرش ، چاقو گرفتم گردنش
چشم قشنگ و ناز او ، خیره شده به تسلیم
اشک فرود اومد ازش ، رام نمیشه زتعلیم
دلم شکسته ناگهان ، از قتلش دست کشیدم
آزاد که شد به گوشه رفت ، آوازش و شنیدم
بار دیگر بگیر بگیر ، منقارش و چسب زدم
با نوک پای دیگرش ، باز می کنه بازم ردم
هوای شرجی و صدا ، خروس بی بخار ما
سلب شده اسایشم ، شدم فدای خنده ها
تمام پرهای تنش ، یکی یکی کشیدم
لخت و عریان که شده ، دیگه تموم بریدم
خروس بی محل ما ، دست کشیده از آواز
بی بال و بی پر که شده ، نمی خونه به هر ساز
جاسم ثعلبی (حسّانی) 25/05/1393