شنبه ۳ آذر
آن که تا وقت سحر... شعری از محمد فروغی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ ۱۹:۲۱ شماره ثبت ۲۹۰۷۷
بازدید : ۳۶۰ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب محمد فروغی
|
آن که تا وقت سحر چشم ترش خواب نیافت
آن که در ظلمت شب لذت مهتاب نیافت
آن که در خلوت او حور و پری راه نداشت
آن که از نغمه ی او مرغ سحر تاب نیافت
هر که در وادی دل بی بلدی پای گذاشت
غرقه در وحشت شب تشنه لبش آب نیافت
خواجه در صحبت ما شیوه ی احرار نیافت
زان سبب خدمت ما لایق ارباب نیافت
رهرو از بیم جدایی نفسی صبر نداشت
یکدمش خواب و دگر خیمه ی اصحاب نیافت
از ازل در دل ما حسرت دیدار نشاند
تا ابد غربت ما منزل احباب نیافت
هر کسی از نظری چهره ی دلدار نگاشت
دل که بر صفحه به جز حیرت کُتاب نیافت
ای فروغی غزلت حالت هشیار نداشت
بی خبر خاطر ما میل می ناب نیافت
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.