برو بگو که دوباره ،کـمال می آید
دوباره در قلمم شور وحال می آید
.
بگو اگرکه زدل رفت شور خورشیدم
ولی درآسمان نگاهم هلال می آید
.
دوباره شهر مدینه به کهکشان پیوست
دوباره حی علی...از بلال می آید
.
دوباره موج نگاهش رسید ازخزرم
دوباره شالیِ سبزِ شما ل می آید
.
دوباره جلوه ی شوال میدمد ز افق
دوباره ماه خوش اعتدال می آید
.
دوباره سیب سرشاخه ها طلایی شد
دوباره شانه پر از پرتقال می آید
.
دوباره شاخ نبات است شهد شیرازم
دوباره نرگس چشم وصال می آید
.
دوباره دشت کویرم سهیم زمزم عشق
دوباره چشمه ی شعرم زلال می آید
.
اگرچه قندوعسل صادرات بنگالست
برای شهد عسل ها مثال می آید
.
دوباره بر سر محفل بداهه می بارد
دوباره بر سر مسند جلال می آید
.
نیت کنید و ببینید در حوالی عشق
چه شهدشاخ نباتی به فال می آید
.
چرا هزار بخارا به ترک او ندهیم ؟
کنون که دلبرخوش خط وخال میآید
.
برو بگو که به آتش دهند اسپندش
برو بگو که دوباره ،کمال می آید
====
دلجووو