چهارشنبه ۲۸ آذر
بگیر دستامو ... شعری از باران واعظی
از دفتر اشک بارون 2 نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۳ ۲۰:۱۲ شماره ثبت ۲۸۴۲۰
بازدید : ۴۰۸ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب باران واعظی
|
چقدر بی رحمه این دستات
که دستامو رها کردی
دلم رو بردی و بعدش
ببین با من چه تا کردی
نگفتی بعد تو این دل
چقدر آواره می مونه
برای دیدنت هر شب
نماز عشق می خونه
دلی که ساده بود و سنگ
نشد واسه کسی دلتنگ
حالا مومه واسه چشمات
داره بی تو با دنیا جنگ
نصیب هر شبم بی تو
فقط فکرای داغونه
میمیرم من , منه بی تو
اگه فردا نیای خونه
تمام قاصدکها رو
رها کردم که برگردی
مگه جرم دلم چی بود
که تصمیم -ه- سفر کردی
از اینجا تا نگاه تو
فقط یک راه باقی بود
همون راهی که تو قلبم
مثاله شهر شادی بود
نگیر این جاده رو از من
که توش رویای فردامه
گل قلبت تو این رویا
تمام -ه- آرزوهامه
میگی یادت بره بر باد
کی این حرفو به تو یاد داد
تو دنیامی , مگه میشه
که هستی مو برم از یاد
تو ای مغرور بی پروا
شدم عاشق نرو تنها
بدونت بال -ه- من بسته ست
ندارم سمت رفتن پا
نگیر آغوش احساسو
از این اشکای پر خواهش
دیگه با هم بریم پاشو
نباشه حرفی از رنجش
بگیر بازم تو دستامو
رها از هر چه تنهایی
دیگه ما شیم منه با تو
بریم هر جا که اونجایی ...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.