جمعه ۲۱ دی
|
دفاتر شعر ابراهیم حاج محمدی
آخرین اشعار ناب ابراهیم حاج محمدی
|
مســـت اگر رخـت از دیار نیســتی بر می کشند
عاشـــقان دُردی کشان از آسمان سر می کشند
نشـــتی ای از طبعشان هرگز ندارد جــز نشاط
بـــس که از چــاه زنخـدان آب کوثر می کشند*
نـور می نوشــند و ســـرشـــارند از بالنــــدگی
قـــد اگــــر با ســـرو می بینـی برابر می کشند
کیست این طنّازلولی وش که بایک عشوه اش
ناخــود آگاهــانه دل ها سوی او پـر می کشند
دبّه در مــی آورنـــد از تـــرس زاهــد مسلکان
چون که پنـــدارند رندان شوکران سرمی کشند
زندگــی هـــا را به وهـــم آلـــوده اند از کودنی
دســت اگـــر از اشتهـای شهـــد باور می کشند
فیل هاشان بیخود ازهندوســـتان کرده ست یاد
خواب می بینـــند اگــرتهمیـــنه در بر می کشند
لا ابالـــی هــــا گمـــان دارنـــد با نـــا بخـــردی
خطّ بطـــلان بر ســـرشتســـتان ساغر می کشند
الأمـــان از ظــــن ذلیـــلی ها بـه آتــش دودمان
خلق را بی هیـــچ پروا روز محـــشر می کشند
نیســــت از مـــردانگـــی دیدیــد دولتـــمردهـــا
خلق را بار گناهــان ســـاده چون خر می کشند
دســــت آغشتــن به خون بی گناهان را بخوان
جَلــد اگـــر جلادهـــا بر سنـگ خنجر می کشند
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&
* علیرضا قزوه:
آخرت جویـــان خدایـا بیشتر دنیایی اند
آخر از چاه زنخدان اب زمزم می کشند
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.