1-
میان آغوش بهار
در خلسه از دیدار چشمانت
جان داد آخرین شوالیه ی بی اسب،
کلاه خود را بردار
آبله ها ی سرباز شده از تب دیدارت
چه غوغائی به پا کردند.بداهه
2-
عطر گیسوانت
که در خلوت
چشمانم پیچید حکم آزادی آه..
از سینه ام صادر شد.
آه ... چقدر ــ
پیشمان شدنم را دوست دارم.بداهه
3-
شعر
ذکر ،
قافیه
شلاق
ردیف امتداد تو ست
در عمق
چشمان من. بداهه
کاش می شد
فقط یک بار
به علامت اعتراض
به فاصله !
نه تبعیض، نه اپارتاید
و نه چیز دیگری...
لب هایمان را
به هم می دوختیم.بداهه
پ.ن
سر بریدند به جای دست؟ آنانکه از باده ما نوشیدند!بداهه
سلامت باشید و شاد
سپاس از الطاف همیشگی تان
پیشاپیش حلول ماه پر برکت رمضان برشما وخانواده عزیزتان و یکایک اعضای ارجمند سایت شعرناب مبارک