یا علی تا در غزل وصف تو حاصل میشود
دفتر و دست و قلم با واژه همدل میشود
تا بگنجد در غزل،دریایی از مردانگی
گوشه های دفترم،انگار ساحل میشود
سِحر و جادو میکنم با شعرهای خود ولی
تا نگویم «یا علی»هر سِحر باطل میشود
تا بیاید نام تو،کافیست بردارم قلم
بیت بیتش بر قلم انگار نازل میشود
ژست میگیرد چنان،قداره میبندد قلم
مست میرقصد چنین،انگار جاهل میشود
تا بیابد واژه ای در شان مولایم علی
میدرد صد واژه را،انگار قاتل میشود
بردن نام تو هم انگار جادو میکند
گر بگوید «یا علی»،دیوانه عاقل میشود
قاضیِ شهری که بشناسد تو را مولای من
مطمئنم در قضاوت،پاک و عادل میشود
تا نباشد چون تو الگویی،تمام مملکت
مثل زندانها پر از مشتی ارازل میشود
تا تویی مولای من،باید بگویم«یا علی»
آب هم بی ذکر تو،زهر هلاهل میشود
اینکه میبارد به دفتر،مدح باشد یا غزل
شاعرش یک لحظه از یاد تو غافل میشود؟!
«یا علی»گفتیم و شعر از«یا علی»آغاز شد
تا نگویم«یا علی»این شعر کامل میشود؟!