گاهی به خود دل بسـتنم را دوست دارم
یعنی دل و جانم ، تنم را دوست دارم
.
دیوانه ام از آن گروه شاعران ،که
اینــگونه گاهی بودنم را دوست دارم
.
بر آشـــیانم سایه ای افتاده ، چندیست
من آشیان ایـــــمنم را دوست دارم
.
باید که رفت و کـوچ کرد از این حـوالی
وقتی از ایــنجا رفتــنم را دوست دارم
.
جان داده ام تا این غـــزل گفتم برایت
هرچـند این جان کندنم را دوست دارم
.
اما تو با سردی و سـنگینی گذشــتی
با تو هــجوم بهـمنم را دوست دارم
.
آتش زدی محـصول دل مشغولی م را
در تو شــرار خرمـنم را دوست دارم
.
مانده است هرشب رد تو در کوچه باغم
تلـفیق اشک و دامــنم را دوست دارم
.
هر چند هر کس دید ما را دشمنم شد
من با تو حتی دشـمنم را دوست دارم
.
لیلای من هرچند صحرا گرگ خیز است
مجـنون صحرا گشـتنم را دوست دارم
.
ایام طاعت طی شد و من خواب ماندم
زیرا که من اهریمــنم را دوست دارم
.
آشــفته ام از شــعرهای چلمن خویش
گاهی هـمین آشــفتنم را دوست دارم
.
بگـذار برگــــردم به کـنعان قدیمم
بگــذار ، من برگـشتنم را دوست دارم
.
بردار دست از شانه های زخــمیم، عشق
من یوســفم پیراهــنم را دوست دارم
====
دلجووو
از تمام دوستانی که منت مینهند و اشعار را میخوانند و در فضای عطر آگین صفای قدم و قلم ومهر افشانی مرام خود بار شرمساریم را می افزایند بی نهایت سپاسگزارم.
تک تک کامنتها بارها وبارها خوانده میشود.
اگر پرسش خواصی درمورد خاصی باشد پاسخ داده میشود
در نهایت برای تک تک بزرگواران دراین ایام ملکوتی آرزوی قبولی طاعات و عبادات داشته و همچنین التماس دعای خیر...
یاحق....
گفته بودید دعاتان کنم ای مردم شهر
آه...شرمنده که من خود به دعا محتاجم
دلجو