جمعه ۷ دی
دنیا خیلی عوض شده است شعری از مبارک نصیری
از دفتر جدید نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۹ ۱۴:۰۳ شماره ثبت ۲۷۷
بازدید : ۱۱۵۵ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب مبارک نصیری
|
خط ها
ریزشان کرده اند
و چشم ها کوچک
من آن نیستم که بوده ام
واین هم که هستم نخواهم ماند
دو باره حرف های تکراری
دوباره قصه های دروغین:
صمد را غرقش کردند
کاسترو پیروز شد
چه گوارا مرد!
یک بار هم شده
بنشینیم
روی یک سفره
از حرف های هم بدمان نیاید؟
پیرمرد عینکی
هنوز دلش می خواهد
برگردد مسکو !
پایتخت لهستان ورشو نیست
وخیلی چیز های دیگر!
دلم برای سیاهکل
برای خسرو....
من هم اسم پسرم را کیوان گذاشتم!
و بعد ها
دیدی
عرصه چقدر تنگ شده بود
پیر مرد
حتی
شبیه آن دژخیم با وفا هم به چشم نمی آمد!
آدم
برای ماندن
خودش را کنف نمی کند!
من عوض نشده ام
یا چیزی توی دلم خریده باشندش
یا این که پیر شده ام از خدا می تر سم!
خط های این کتاب
چقدر ریز شده است
و چشم های من...
دلم می خواهد
بر گردم به همان روز های اولم
من که نیستم
شما را به کی قسم بدهم
دنیا خیلی عوض شده است!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.