جمعه ۹ آذر
خاطره آتش سوز شعری از منصور دادمند
از دفتر دیوان مسعود نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۳ ۱۵:۲۲ شماره ثبت ۲۷۶۶۱
بازدید : ۳۰۴ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
دیدم طفلی که
بر آتش فریاد میزد سوختم
دیدم پروانه ای را
شکسته بال بر زمین
زیر چرخهای تانک
می زد ناله ای را
دیدم قبر دختران معصوم
در بستان را
دیدم ذبح شتر به ننگ
شنیدم فریاد گوش خراش
شتری را
دیدم ناله های نیم شب
عاشقان را بهر پرواز
دیدم غرقه به خونم از عاشقان
تکه تکه جمع میکنم با اشک و لبخند
چون دانه تسبیح
بدن عاشقان پرواز را
دیدم عاشقی را
شیطانی ذبح میکند
دیدم دشت پرگلی را
به خزان بر قدمم
به جوی خون می شود
چه مسرورم
دیگر تنها یک چشم کم سو دارم
کاش این نور چشمم برود
دیگر دریدن گلها به چشم نبینم
که میداند بر قلب
من تنها چه میگذرد
که میداند خاطره ها چطور مرا می سوزاند
خنده هایم به غم می زند
همچون پروانه ای
شکسته بال
به فرارزیر پای رهگذران
بال بال می زنم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.