(یادش بخیر بی بی
میگفت: زندگی محل گذر است پس گذشت کن . اما ....)
( بگذار بگویند دیوانه است )
خیلی وقت ها خنده ام میگیرد .
نمیدانم به انسان های بی حیای دور و برم ؟
یا که نه
به حماقت خودم .
که چطور وقتی دست رد زدم به خاطر باورم .
دست پیش گرفتند که پس نیفتند .
در اِزایش مرا همسایه هر انگ و همنشین هر تهمتی کردند.
و خود را ملائک اسمان هشتم دانستند .
و باز من یا حماقتم به خاطر اعتقادمان سکوت کردیم .
بسی تآمل کن .
(سکوت کردیم )
سکوت سخت ترین کار دنیاست وقتی به حق باشی .
وقتی مغروض معامله ای باشی که در ان
شکستن خویش را به نریختن ابروی دیگری فروخته باشی .
هیچ گاه ادعای پیغمبر زادگی نکرده ام .
شاید مصداق ایه (إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ) باشم.
اما همیشه سعی کرده ام انسان باشم .
(انسان)
صفتی که عده ای حتی املای درستش را نمیدانند .
این روزها کارم این است .
(خندیدن به حماقت خودم )
بگذار بگویند دیوانه است .
من شدیداً به محکمه الهی اعتقاد دارم .